دیپلما30 | دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به مثابه قدرت نرم است
دیپلماسی فرهنگی در اندیشه آیتالله خامنهای به عنوان یکی از مهمترین اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران جایگاه ویژهای دارد ایشان فرهنگ را نه تنها یک ابزار، بلکه یک زیربنا و بستر اصلی میدانند که سایر مسائل و دغدغههای کشور به آن بازمیگردد.

رضا ملکی جانشین رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در حوزه سیاست پژوهی و رئیس مرکز سیاست پژوهی، برنامه ریزی بودجه به مناسبت سالگرد سی سالگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و دهم تیرماه؛ روز دیپلماسی فرهنگی در یادداشتی که در روزنامه ایران منتشر شده است، نوشت: دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک ابزار کارآمد و انعطافپذیر در سیاست خارجی، نقش مهمی در دستیابی به اهداف و منافع ملی کشور از طریق بهکارگیری قدرت نرم ایفا میکند. این رویکرد به ویژه در فضای جهانیشدن و با تغییر ماهیت قدرت از سخت به نرم، اهمیت فزایندهای یافته است.
دیپلماسی فرهنگی و جنگ نرم ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند، بهویژه در دوران پس از جنگ سرد که ماهیت قدرت در روابط بینالملل دستخوش تغییر شده و قدرت نرم جایگزین قدرت سختافزاری شده است. در این فضا، دیپلماسی فرهنگی اغلب به عنوان ابزاری حیاتی برای اعمال قدرت نرم مورد استفاده قرار میگیرد، هم در جهت پیشبرد منافع ملی و هم در قالب "جنگ نرم" یا "تهدیدات نرم" برای تأثیرگذاری بر رقبا و افکار عمومی.
دیپلماسی فرهنگی در اندیشه آیتالله خامنهای به عنوان یکی از مهمترین اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران جایگاه ویژهای دارد ایشان فرهنگ را نه تنها یک ابزار، بلکه یک زیربنا و بستر اصلی میدانند که سایر مسائل و دغدغههای کشور به آن بازمیگردد. دیپلماسی فرهنگی از منظر ایشان، به معنای استفاده از ظرفیتها و مجاری فرهنگی برای شناساندن، تثبیت و گسترش ارزشها، راهبردهای کلان، و گفتمان انقلاب اسلامی در سطح منطقه و جهان است.
ایشان دیپلماسی فرهنگی را فرآیندی مؤثر میدانند که از طریق فرهنگ، هنر و آموزش با کشورهای خارجی صورت میگیرد و فرهنگ یک ملت را به جهان بیرون عرضه میکند.از دیدگاه آیتالله خامنهای، دیپلماسی فرهنگی نه صرفاً ابزاری برای برآوردن اهداف سیاسی-اقتصادی، بلکه الگویی گفتمانی-عملیاتی است. ایشان تأکید دارند که فرهنگ ایران منبعث از فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی است و هویت گفتمانی و اعتقادی جامعه را شکل میدهد.نقش مردم و افکار عمومی در هدایت سیاست خارجی و پیگیری منافع ملی، اهمیت دیپلماسی فرهنگی را افزایش داده است.
دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران عبارت است از تلاشها و اقدامات طراحیشده و سازمانیافته برای تأثیرگذاری بر برداشتها، ادراکات، افکار، انگارهها، ایدهآلها، ارزشها، ایستارها و باورهای ملتها و کشورهای دیگر از طریق تبیین و ترویج فرهنگ و تمدن ایران و انقلاب اسلامی. این نوع دیپلماسی بیش از آنکه بر ابزارهای دولتی و فرماندهی تمرکز داشته باشد، با مردم و افکار عمومی سروکار دارد و هدفش بهبود نگرش سایر ملتها نسبت به کشور است.
قدرت نرم توانایی دستیابی به نتایج مطلوب از طریق جاذبه و کشش است، نه از طریق اجبار و خشونت. در نظریه قدرت نرم، دیپلماسی فرهنگی به عنوان جزئی از دیپلماسی عمومی، از ارکان قدرت نرم به شمار میرود و در تعاملی سازگار و همافزا با سایر ارکان قدرت ملی کشور قابل تشریح است. کشورهایی که از مؤلفههای نرمافزاری قدرت بیشتری برخوردار باشند، امکان تأثیرگذاری بیشتری در روابط دوجانبه یا چندجانبه دارند.
اهداف دیپلماسی فرهنگی در سیاست خارجی
دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در راستای تأمین و توسعه منافع ملی عمل میکند. برخی از اهداف کلیدی شامل موارد زیر است:
ترویج ارزشهای انقلاب اسلامی: این هدف یکی از اساسیترین اهداف انقلاب و زمینه قدرت نرم آن است. ارزشهایی مانند عدالتخواهی، آزادیخواهی، استقلالطلبی، استکبار و ظلمستیزی، دفاع از مظلومان و مستضعفان، مقابله با ایرانهراسی و اسلامهراسی، و معرفی حکومت مردمی و جمهوری اسلامی به عنوان نظامی دموکراتیک و پیشرو.
افزایش اعتبار و گسترش نفوذ ایران در عرصه بینالمللی: دیپلماسی فرهنگی با ایجاد روابطی هماهنگ، دوستانه و نزدیک با کشورها و بهویژه مردم آنها، به افزایش تفاهم میان ملتها و ایجاد صلح و ثبات بینالمللی کمک میکند. این امر موجب تقویت جایگاه ایران به عنوان بازیگری قدرتمند و هوشمند در منطقه و نظام بینالملل میشود.
تقویت وحدت امت اسلامی و همگرایی: دیپلماسی فرهنگی ایران بر کاهش اختلافات میان ملتهای اسلامی و حرکت به سمت وحدت اسلامی بر اصول مسلم و با تکیه بر فرقهها تأکید دارد.
پیشرفت علمی و صنعتی: با وجود انتقادات غرب مبنی بر مانع بودن حکومت دینی برای پیشرفت علمی، جمهوری اسلامی ایران مشوق پیشرفت علمی و صنعتی بوده و این را به عنوان یکی از اهداف خود در دیپلماسی فرهنگی ترویج میکند.
معرفی فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی: ایران با قدمت تمدنی چندین هزار ساله و فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی، ظرفیتهای عظیمی در دیپلماسی فرهنگی دارد.
ساز و کارهای کمک دیپلماسی فرهنگی به اهداف سیاست خارجی
دیپلماسی فرهنگی ایران از طریق روشها و ابزارهای متنوعی به اهداف سیاست خارجی کمک میکند. این موارد شامل:
ترویج زبان فارسی و ادبیات: زبان فارسی به عنوان یک مکمل ژئوکالچر و عامل ارتباط کلامی، میتواند در گسترش نفوذ ایران در منطقه و جهان مؤثر باشد. تأسیس رشتههای زبان و ادبیات فارسی در سطح جهان و برگزاری دورههای دانشافزایی زبان فارسی از جمله اقدامات است.
استفاده از رسانهها و فناوریهای نوین: رسانههای قدرتمند (بهویژه اینترنت و شبکههای ماهوارهای) و نشر مکتوب، ابزارهای مهمی برای ارائه و اشاعه مقاصد و ارزشهای فرهنگی و تأثیرگذاری بر افکار عمومی هستند. بهرهگیری از سینما و تلویزیون ایران به عنوان بسترهای معرفی فرهنگ و اندیشه، نقش بسیار مهمی در این زمینه ایفا میکند.
روابط علمی، آموزشی و دانشگاهی: اعزام به المپیادها و مجامع علمی، برپایی همایشها و کنفرانسهای علمی، ایجاد کرسیهای ایرانشناسی و زبان فارسی در دانشگاهها. این تعاملات بدون تأثیر مستقیم در سیاست، در مبارزه با احساسات منفی نسبت به کشور مؤثرند.
دیپلماسی هنری و گردشگری: استفاده از ظرفیتهای نهفته در هنر (مانند سینما، تئاتر، موسیقی، نقاشی، صنایع دستی)و گردشگری (جاذبههای گردشگری، مکانهای تاریخی و مذهبی) برای معرفی فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی و جذب مخاطبان.
ترویج مراسم و آیینهای مشترک: برگزاری جشنهایی مانند نوروز که نماد صلح و دوستی است و ریشه در فرهنگ و تمدن ایرانی دارد.
تقویت نقش فرهیختگان و دانشمندان: برجستهکردن نقش و تأثیر فرهیختگان، دانشمندان، شاعران و هنرمندان تاریخی و معاصر کشور، و استفاده از ظرفیت روحانیون و مبلغان مذهبی.
استفاده از ظرفیت سازمانها و نهادهای داخلی و بینالمللی: سازمانهایی مانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی, مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی, دانشگاهها, بنیاد سعدی, و سایر نهادهای مرتبط.
مشارکت بازیگران غیردولتی و مردمی: دیپلماسی فرهنگی به دخالت بازیگران بیشتری از بخشهای مختلف جامعه نیاز دارد، از جمله افراد عادی، سازمانهای مردمنهاد (سمنها)، شرکتهای خصوصی، نخبگان و گروههای مرجع. این مشارکت به دلیل اصالت بیشتر و واقعگرایانهتر بودن مقاصد مردم عادی نسبت به دولتها، مؤثرتر است.
چالشها و موانع پیش روی دیپلماسی فرهنگی
علیرغم پتانسیلهای بالا، دیپلماسی فرهنگی ایران با چالشهایی نیز مواجه است، از جمله فقدان استراتژی منسجم، تعدد نهادهای سیاستگذار، ضعف کارگزاران دولتی، غلبه نگاه ایدئولوژیک، و عدم توجه کافی به بخش خصوصی.
این عوامل میتوانند باعث ناهماهنگی و سردرگمی در پیامرسانی و کاهش اثربخشی دیپلماسی فرهنگی شوند. همچنین، تحریمهای اقتصادی نیز بر قدرت مانور دیپلماسی فرهنگی تأثیر منفی گذاشته است.
با وجود این چالشها، دیپلماسی فرهنگی با تکیه بر قدرت نرم، میتواند به اهداف سیاست خارجی ایران در شکلدهی به نظام آینده جهانی، ایجاد تمدن نوین اسلامی، و ارتقای موقعیت ایران در عرصه بینالملل کمک کند.
دیپلماسی فرهنگی در بستر جنگ نرم
جایگاه دیپلماسی فرهنگی در بستر جنگ نرم را میتوان از چند منظر بررسی کرد:
دیپلماسی فرهنگی به مثابه ابزار قدرت نرم:
دیپلماسی فرهنگی جزئی از دیپلماسی عمومی است و از ارکان قدرت نرم به شمار میرود. قدرت نرم خود به توانایی دستیابی به اهداف مطلوب از طریق جذابیت و اقناع، به جای اجبار و زور تعریف میشود. کشورهایی که از مؤلفههای نرمافزاری قدرت بیشتری برخوردارند، امکان تأثیرگذاری بیشتری در روابط دو یا چندجانبه دارند. بنابراین، دیپلماسی فرهنگی با استفاده از فرهنگ، ارزشها و ایدهها، ترجیحات دیگران را شکل میدهد و میتواند به تحقق منافع ملی کمک کند.
جنگ نرم و اهداف آن:
"جنگ نرم" یا "تهدیدات نرم" به تلاشهایی اطلاق میشود که هدف اصلی آنها تضعیف حاکمیت، ایجاد بیثباتی اقتصادی، شکل دادن به نارضایتی در جامعه، عملیات روانی برای ناکارآمد نشان دادن دولت، و تحول فرهنگی و سیاسی (استحاله) از طریق ابزارهای غیرنسمی مانند رسانهها، فناوریهای نوین و دیپلماسی فرهنگی است. این نوع جنگ با تمرکز بر حوزه معرفتی و رسانه، به دنبال تأثیرگذاری شدید بر افکار عمومی جامعه است.
کاربرد دیپلماسی فرهنگی در جنگ نرم از سوی رقبا:
منابع نشان میدهند که قدرتهایی مانند ایالات متحده آمریکا دیپلماسی فرهنگی خود را در قالب قدرت نرم برای مقابله با رقبایی مانند ایران، به کار میگیرند. هدف این رویکرد، تضعیف حاکمیت ایران از طریق راههای نرم و تأثیرگذاری بر افکار عمومی با ابزار خبر و اطلاعرسانی هدفمند و کنترل شده است. این شامل حمایت از گروههای ضدساختاری، کشورهای معارض منطقهای و قدرتهای بزرگ است.
پاسخ ایران به جنگ نرم با دیپلماسی فرهنگی:
جمهوری اسلامی ایران نیز با استفاده از ابزارهای فرهنگی به دنبال افزایش قدرت نرم و نفوذ خود در منطقه و جهان است. ایران از دیپلماسی فرهنگی خود برای مقابله با تهدیدها و همچنین گفتمانسازی امنیت ملی استفاده میکند. این شامل ارائه چهرهای مثبت و موجه از خود، کسب اعتبار در افکار عمومی جهانی، و مقابله با ایرانهراسی و اسلامهراسی است. ترویج ارزشهای انقلاب اسلامی مانند عدالتخواهی، آزادیخواهی، استقلالطلبی، استکبارستیزی، و دفاع از مظلومان، از اهداف اساسی ایران در این بستر است.
تأثیر فناوری و رسانه در این پویش:
پیشرفت فناوری ارتباطات، بهویژه اینترنت و شبکههای ماهوارهای، موجب تغییر و تحول در دیپلماسی و افزایش کارآمدی دیپلماسی فرهنگی برای دستیابی به منافع شده است. این تغییرات به جنگ روایتها (Narrative War) منجر شدهاند، جایی که کشورها با ارائه روایت خود از وقایع، به دنبال اقناع دیگران برای پذیرش آن هستند. استفاده از فناوریهای نوین میتواند پیامهای دیپلماسی فرهنگی را با کمترین هزینه و بیشترین مخاطب منتقل کند.
دیپلماسی فرهنگی: تحولات از جنگ سرد تا دوران نوین
جایگاه دیپلماسی فرهنگی در دوران جنگ سرد و پس از آن دستخوش تحولات مهمی شده است:
در دوران جنگ سرد:
دیپلماسی فرهنگی به عنوان یک ابزار حیاتی و ضروری مورد استفاده قرار گرفت. سیاستگذاران در طول دهههای طولانی جنگ سرد دریافتند که "قدرت جاذبه" (قدرت نرم) نیز به عنوان یک ابزار دیپلماتیک مهم برای جذب دوستان در جامعه بینالمللی عمل میکند. استفاده از ابزارهای فرهنگی در این دوران، نیازی اساسی برای ابرقدرتها جهت پیشبرد اهداف سیاست خارجیشان در کشورهای هدف بود. برای مثال، ابزارهایی مانند رادیو و تلویزیون در این زمینه به کار گرفته میشدند.
پس از جنگ سرد:
- تغییر ماهیت قدرت: پس از جنگ سرد، مفهوم قدرت در روابط بینالملل دستخوش تحول عمیقی شد و قدرت فرهنگ جایگزین قدرتِ سختافزاری شد. در این دوران، قدرت نرم –که توانایی دستیابی به اهداف مطلوب از طریق جذابیت و اقناع، به جای اجبار و زور است– اهمیت فزایندهای یافت.
- ظهور دیپلماسی عمومی و فرهنگی نوین: با پایان قرن بیستم و تحولات ناشی از جنگهای جهانی، پیشرفت فناوری ارتباطات و قدرتگرفتن افکار عمومی، دیپلماسی بسته و پنهان به تدریج جای خود را به دیپلماسی عمومی داد. در پی این تغییرات، مفهوم دیپلماسی فرهنگی نیز مشخصتر و ابزارهای آن متنوعتر شدند و موج جدیدی از دیپلماسی عمومی شکل گرفت.
- ابزاری کارآمد برای منافع ملی: کشورها دریافتند که استفاده از عناصر و ابزارهای فرهنگی، روشی بسیار مؤثرتر برای پیگیری اهداف و منافع ملی در محیط بینالملل است. این نوع دیپلماسی، روابطی هماهنگ، دوستانه و نزدیک با کشورها و بهویژه مردم آنها ایجاد میکند و به افزایش تفاهم میان ملتها و ایجاد صلح و ثبات بینالمللی کمک میکند.
- نقش بازیگران غیردولتی: برخلاف دیپلماسی کلاسیک که عمدتاً دولتمحور بود، دیپلماسی فرهنگی پس از جنگ سرد، نیاز به مشارکت بازیگران بیشتری از بخشهای مختلف جامعه از جمله مردم عادی، جامعه مدنی و سازمانهای غیردولتی پیدا کرد. این مشارکت به دلیل اصیلتر و واقعیتر بودن مقاصد مردم عادی نسبت به دولتها، مؤثرتر تلقی میشود.
- نمونههایی از کاربرد: کشورهایی مانند هند، پس از جنگ سرد و با درک واقعگرایانه از نظام بینالملل، از طریق انتشار فیلم، موسیقی و سایر مؤلفههای فرهنگی، به دنبال تقویت قدرت نرم و جهانیسازی فرهنگ خود برآمدند. همچنین، ایران نیز پس از انقلاب اسلامی، با استفاده از ابزارهای فرهنگی به دنبال توسعه روابط با سایر کشورها در قالب دیپلماسی فرهنگی بوده است.
به طور خلاصه، دیپلماسی فرهنگی در دوران معاصر، بهویژه پس از جنگ سرد، از صرفاً ابزاری برای تعاملات دوستانه فراتر رفته و به یک عنصر کلیدی در پویاییهای قدرت نرم و مقابله با جنگ نرم تبدیل شده است. هم قدرتهای بزرگ از آن برای پیشبرد اهداف خود (حتی به صورت تضعیف رقبا) بهره میبرند و هم کشورهایی مانند ایران برای مقابله با این تهدیدات و تقویت جایگاه خود در صحنه بینالملل، از آن استفاده میکنند.
روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی